نه صدای تو می آید
نه صدای قلبم
ما چه عاشقانه مرده ایم !
.
.
کار من سخت تر از آنی شده که تو فکر میکردی عاشقت شدن دست من نبود که فراموش کردنت دست من باشد ؛ پس بیخود هی نگو “عادت میکنی”
سیگار را ترک می کنی می گویی : برای سلامتی مضر است !
حالا من از تو می پرسم : عشق من چه ضرری داشت که ترکم کردی ؟
هر روز خاکستر میشوم و فردا ققنوسی جدیدم !
.
.
مهم نیست که تو با من چه میکنی ، بیا ببین “برای تو” من با خودم چه میکنم !
عاقبت من شد سرنوشت جناغ ، همه سر شکستنم شرط بسته اند …
کاش میشد در غروب آفتاب
بی صدا با سایه ها کوچید و رفت …
.
.
خیلی سخته که برای دیگران مثل کوه استوار باشی اما تو خودت آروم آروم بشکنی …
.
.
خب مردمان حسود چرا ساکت ایستاده اید ؟ بروید به کارهایتان برسید ، نگران نباشید ؛ او دیگر خیال بازگشتن ندارد !
انسان فقط از جنگ ، زلزله و سیگار نمیمیرد ؛ انسان روزی از لبخندهایی که نمیزند و اشکهایی که نمیریزد خواهد مرد !
همه پناهم پشت فاصله هاست !
.
من به سوختن عادت دارم ، کبریتو بنداز و برو …
.
کسی چه می داند شاید دست هایت را در جیبم جا گذاشته ای که همیشه در میان آن به دنبال چیزی میگردم !
.
وقتی “رفتی” تا آخر “برو”
وقتی “ماندی” تا آخر “بمان”
این تن خسته است از نیمه رفتن ها ، از نیمه ماندن ها
.
به شوقِ پرواز بغل میگیرم آرزوهایم را …
.
ماههاست فراموشش کرده ام ؛ خاطراتش را هم …
ولی نمی دانم دستانم چرا هنوز به نوشتن نامش ذوق میکنند ؟!
.
این کلمات از نبودنت می آیند !
.
ﺩﻟﻢ ﻟﮏ ﺯﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﺎﺭﺩ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﻧﻪ ، ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﺑﺎﺷﯽ …
.
سالهاست که دیگر فرهاد چایش را تلخ مینوشد …
.
یک حرف یک زمستان آدم را گرم نگه می دارد …
و بعضی اوقات هم یک حرف یک عمر آدم را سرد می کند …
حرف ها چه کارها که نمی کنند !!!
.
ﻳﻜﻢ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻫﻮﺍﻱ ﺍﻳﻨﺎﯾﻲ ﻛﻪ ﺍﻟﮑﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯿﺨﻨﺪﻥ ﻭ ﻣﻴﺨﻨﺪﻭﻧﻦ رو ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ ، ﺍﯾﻨﺎ ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎﻳﺸﻮﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻏﺼﻪ ﻣﻲ ﺧﻮﺭﻥ …
.
خدایا مگر بودن او در کنارم چقدر از جهانت را میگرفت ؟
.
سخت است اتفاقی را انتظار بکشی که خودت هم بدانی در راه نیست …
.
این همه نامه های مرا به آتش نکش ؛ خون بهای دل من زیاد است !
فرستنده : سعید