Quantcast
Channel: ..:: محفل پروانه ها ::..
Viewing all articles
Browse latest Browse all 154

Article 0

$
0
0
از یار همیشگی و دوست خوبم  فربد تشکر می کنم بابت ÷ستی که برام گذاشتی. اینقدر سرم شلوغه که حتی نمی تونم سمت رایانه بیام چه برسه به اینترنت.خیلی ذلم می خواد به وبلاگ شما سربزنم اما نمی تونم.چون به اینترنت دسرسی ندارم.الانم از توی کافی نت دارم ارسال می کنم.

نه صدای تو می آید

نه صدای قلبم
ما چه عاشقانه مرده ایم !
.
.
کار من سخت تر از آنی شده که تو فکر میکردی عاشقت شدن دست من نبود که فراموش کردنت دست من باشد ؛ پس بیخود هی نگو “عادت میکنی”

سیگار را ترک می کنی می گویی : برای سلامتی مضر است !
حالا من از تو می پرسم : عشق من چه ضرری داشت که ترکم کردی ؟

هر روز خاکستر میشوم و فردا ققنوسی جدیدم !
.
.
مهم نیست که تو با من چه میکنی ، بیا ببین “برای تو” من با خودم چه میکنم !

عاقبت من شد سرنوشت جناغ ، همه سر شکستنم شرط بسته اند …

کاش میشد در غروب آفتاب
بی صدا با سایه ها کوچید و رفت …
.
.
خیلی سخته که برای دیگران مثل کوه استوار باشی اما تو خودت آروم آروم بشکنی …
.
.
خب مردمان حسود چرا ساکت ایستاده اید ؟ بروید به کارهایتان برسید ، نگران نباشید ؛ او دیگر خیال بازگشتن ندارد !

انسان فقط از جنگ ، زلزله و سیگار نمی‌میرد ؛ انسان روزی از لبخند‌هایی که نمیزند و اشکهایی که نمیریزد خواهد مرد !

همه پناهم پشت فاصله هاست !
.
من به سوختن عادت دارم ، کبریتو بنداز و برو …
.
کسی چه می داند شاید دست هایت را در جیبم جا گذاشته ای که همیشه در میان آن به دنبال چیزی میگردم !
.
وقتی “رفتی” تا آخر “برو”
وقتی “ماندی” تا آخر “بمان”
این تن خسته است از نیمه رفتن ها ، از نیمه ماندن ها
.
به شوقِ پرواز بغل میگیرم آرزوهایم را …
.
ماههاست فراموشش کرده ام ؛ خاطراتش را هم …
ولی نمی دانم دستانم چرا هنوز به نوشتن نامش ذوق میکنند ؟!
.
این کلمات از نبودنت می آیند !
.
ﺩﻟﻢ ﻟﮏ ﺯﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﻫﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﺎﺭﺩ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﻟﻢ ﮐﻪ ﻧﻪ ، ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﺑﺎﺷﯽ …
.
سالهاست که دیگر فرهاد چایش را تلخ مینوشد …
.
یک حرف یک زمستان آدم را گرم نگه می دارد …
و بعضی اوقات هم یک حرف یک عمر آدم را سرد می کند …
حرف ها چه کارها که نمی کنند !!!
.
ﻳﻜﻢ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻫﻮﺍﻱ ﺍﻳﻨﺎﯾﻲ ﻛﻪ ﺍﻟﮑﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯿﺨﻨﺪﻥ ﻭ ﻣﻴﺨﻨﺪﻭﻧﻦ رو ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﺪ ، ﺍﯾﻨﺎ ﺗﻮ ﺗﻨﻬﺎﻳﺸﻮﻥ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻏﺼﻪ ﻣﻲ ﺧﻮﺭﻥ …
.
خدایا مگر بودن او در کنارم چقدر از جهانت را میگرفت ؟
.
سخت است اتفاقی را انتظار بکشی که خودت هم بدانی در راه نیست …
.
این همه نامه های مرا به آتش نکش ؛ خون بهای دل من زیاد است !
فرستنده : سعید


Viewing all articles
Browse latest Browse all 154

Trending Articles